الگوی تحصیلی شما چه کسی باشد؟

بسیاری بر این باورند که می بایست در طول تحصیل و روند مطالعه خود الگویی برای خود انتخاب کنند این مسئله دارای ابعاد مثبت و منفی هست که می بایست به آن ها دقت شود چرا که انتخاب الگوی تحصیلی باید بر اساس شرایط و خصوصیات شخصی هر دانش آموز تطبیق پیدا کند. و صرفا این مسئله برابر با تقلید روش ها و فعالیت های یک شخص موفق نیست. در میان داوطلبان مختلف اختلاف های بسیاری مانند اختلاف سلیقه ای، روحی ، سطح علمی و موارد دیگری موجود است. به عبارت دیگر نسخه ای که یک پزشک برای یک بیمار تجویز کرده است با خصوصیات بیماری او تطبیق دارد و نمیتوان از آن برای بیمار دیگری استفاده کرد. اما همچنان در رفتار افراد موفق و رتبه های برتر کنکور اصولی وجود دارد که می بایست یک دانش آموز بر آنها پایبند باشد. و در واقع این خصوصیات می بایست الگوی تحصیلی دیگر دانش آموزان باشد.

خصوصیات مخصوص یک دانش آموز

دانش آموزان را می توان بر اساس سطح علمی، میزان تسلط بر دروس پایه، روحیات، میزان پایبندی بر تصمیمات، روحیه خستگی ناپذیری، میزان پایندی بر اهداف و حتی شرایط زندگی مانند مکان مورد مطالعه، شرایط خانوادگی، مدرسه مورد تحصیل و دبیران و ... می توان از هم تمیز داد. بسیاری از رفتارهای یک دانش آموز ریشه در کودکی او و نحوه شکل گرفتن شخصیت او دارد. برای دانش آموزی که روزانه 1 ساعت مطالعه درسی دارد انتظار مطالعه 8 ساعته در یک روز، انتظار بیجایی است. و روند مطالعه او می بایست به صورتی باشد که به مرور زمان بتواند به خودباوری برسد و در طول مسیر خسته نشود. به عبارت دیگر می توان در خصوص روش موفقیت افراد موفق می توان گفت که:

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته وپیوسته رود

خصوصیات اصولی دانش آموزان موفق برای الگو گرفتن

در میان خصوصیات رتبه های برتر و دانش آموزانی که نتیجه مطلوب میگیرند خصوصیاتی وجود دارد که می بایست تمامی دانش آموزان این خصوصیات را در خود تقویت کنند. و در واقع اگر قرار بر درس گرفتن از دانش آموزان موفق هست این خصوصیات می بایست در اولویت باشند. وگرنه به عنوان مثال انتخاب منبع کمک درسی دانش آموزان موفق برای مطالعه باید ها و نباید ها بسیاری دارد. اما اصول زیر که در همه دانش آموزان موفق مشترک است باید در دستور کار قرار گیرد:

1- هدف برایشان شیرین و انگیزه است.

افراد موفق هیچ زمان از هدف خود دلسرد نمی شوند و همین مسئله موجب تلاش پیوسته آنها میگردد. همچنین از هدفی که در نظر گرفته اند اطمینان کافی دارند و می دانند که علاقه خود را یافته اند و سپس پای در مسیر گذاشته اند. در واقع افرادی که هدفشان محکم است دلیلی برای تلاش نکردن نمیبینند اما افرادی که هدف خود را درست انتخاب نکنند در طول مسیر ممکن است بارها از ادامه تلاششان منصرف شوند. بنابراین ابتدا اطمینان حاصل کنید که هدفتان تحصیل کردن همین رشته و همین مسیر است. اگر علاقه شما به هدف دیگری است. بهتر است از این هدف دست بکشید و به دنبال چیزی بروید که می دانید درخششتان در آن است.

2- از مسیر رسیدن به هدف لذت میبرند.

دانش آموزان موفق از فعالیتی که انجام می دهند لذت میبرند و آن را سختی و دشواری ای بر روی دوش خود احساس نمی کنند. به عنوان مثال به هنگام مطالعه درسهای مربوط به رشته خود حس نمیکنند که در حال کوه کندن هستند. بلکه آن درس را با علاقه تمام مطالعه میکنند اگر برای شما این چنین نیست و در هنگام مطالعه حس می کنید که کوه می کنید این مسئله می تواند مربوط به قرار گرفتن شما در مسیری نادرست و هدفی اشتباه و غیرمنطبق بر علاقه تان باشد یا اینکه نیاز به تلاشی در جهت جبران ضعف های پایه و سال های گذشته تان دارید. این مسئله همانند دیواری است که زیربنای سست و غیر محکم دارد و به میزانی که بالاتر برود این سستی بیشتر بروز خواهد کرد بنابرین می بایست این دیوار را مجددا مرمت کنید و مطمئن شوید که این حس دشواری که روی دوشتان هست از جانب پایه درسی ضعیف نیست. همچنین چنانچه دروسی برایتان حالتی خسته کننده ایجاد می کنند و بی علاقگی شما به این دروس موجب دور شدن از آنها میگردد می بایست با بررسی دقیق راه های علاقه مندی به درس های خسته کننده را در خود بیابید و در جهت ایجاد ارتباط با آنها برآیید.

3-تلاش پیوسته و ادامه دار

یک قطره آب را در حال چکه کردن روی یک سنگ تصور کنید این قطره آب در مقابل سفتی و استحکام سنگ هیچ قدرتی ندارد ولی همین قطره آب به واسطه چکه کردن منظم و پیوسته پس از مدتی شکافی در سنگ ایجاد خواهد کرد. روند موفقیت نیز این چنین است و در صورتی شما موفق خواهید شد که به اندازه کافی وقت و تلاش به یک مسئله اختصاص دهید. یک دانش آموز که برای ارتقای سطح علمی خود تلاشش را دو چندان می کند پس از یک ماه تلاش نتیجه در خور مشاهده نمیکند. این دانش آموز نباید از هدفش دلسرد شود و می بایست به تلاش مستمر خود ادامه دهد تا به مرور وضعیت خود را تغییر دهد.

4- خودباوری؛ آنها باور دارند.

بسیاری از انسان ها در حصاری از "نمی توانم" ها گیر کرده اند. و فکر می کنند توانایی انجام کار خاصی را ندارند اما عده ای هستند که همین فعالیت ها را به خوبی انجام می دهند. واقعا چه تفاوتی میان افراد دسته اول با دسته دوم وجود دارد؟ آیا استعداد افراد توانا بالاتر است؟ در واقع افراد دسته دوم استعداد بالاتری ندارند بلکه باور به انجام یک فعالیت را دارند. مغز انسان به اندازه ای قدرتمند و توانا است که هیچ فعالیتی برای آن پیچیده نیست. اما آنچه که باعث تفاوت میگردد باور است. بیایید مسئله را بیشتر بشکافیم تصور کنید تیم ملی برزیل با بازیکنان درجه سوم خود در مقابل تیم اول آلبانی قرار بگیرد. اگر بازیکنان تیم آلبانی طرز تفکرشان در خصوص تیم حریف اینگونه باشد که تیم حریف تیم قدرتمندی هست. بی شک شکست خواهند خورد. زیرا در واقع این تیم به تیم حریف نخواهد باخت بلکه به طرز تفکر خودش خواهد باخت. تجربه نیز همین مسئله را اثبات می کند یعنی یک تیم با شخصیت پیروز و قهرمان حتی با بازیکنان درجه سوم نیز از سد حریفان میگذرد و تمام این مسئله به باور بازیکنان و کادر فنی مربوط است. بنابرین روی فکر خود کار کنید و در مقایسه خود با دانش آموزان موفق همکلاسیتان برای خودتان شخصیت پیروز قائل شوید. تا نتیجه آن را ببینید.شما می بایست به خود شناسی در مطالعه دست یابید یعنی اینکه به شناخت دقیقی از قابلیت ها و ضعف هایتان برسید و در صدد حل و ارتقای آنها باشید.

5- مشکلات پیش رو را خوب تحلیل می کنند.

بروز یک مشکل روی افراد مختلف می تواند بازخورد های متفاوتی داشته باشد. عده ای با بروز مشکل کوچک یا بزرگ خودشان را گم می کنند و مسیرشان را گم می کنند. عده ای با آرامش و تفکر درست مشکل را رفع می کنند ولی عده اندکی مشکل خود را تبدیل به فرصت برای رشد می کنند. تصور کنید با یک قایق جهت تفریح به دریا رفته اید اما طوفان شما را از ساحل دور میکند و روی قایق در دریایی پهناور تنها گیر می افتید. و طوفان امکانات کمی برای بقا و زندگی برایتان باقی می گذارد. نوع رفتار شما در مواجهه با این مسئله چگونه است؟ آیا مدام خود را بابت حضور در آن قایق ملامت می کنید؟ آیا راهی برای بازگشت به ساحل به ذهنتان می رسد؟ آیا روش های یافته را امتحان می کنید؟ آیا باور دارید که نجات خواهید یافت؟ شاید نیز از این مسئله چیزهای بسیاری بتوانید یاد بگیرید. شاید بتوانید قدرت خود را برای بقا محک بزنید. به تجربه جدید خودتان فکر کنید. شما در مقابل مشکل بزرگی قرار دارید که باید روشی برای حل آن بیابید و تا می توانید از این تجربه برای بهتر کردن شخصیت خود بهره بگیرید. این مثال شبیه داستان فیلم "زندگی پای" و در آن فیلم می توان نوع برخورد شخصیت اصلی داستان با این مسئله را مشاهده کرد.